ترینیتی، یک اسکورت سخت کوش، پول نقد خود را به صورت نقدی به دست می آورد، اما رئیسش برنامه های دیگری دارد. او خواستار پرداخت صمیمی تر است. ترینیتی با اکراه به سراغ او می رود و ماهرانه او را به اعماق دهانش می برد. این یک کار کثیف است، اما او مایل است این کار را انجام دهد.