یک نوجوان لاغر از یک روز آرام در دریاچه لذت می برد که یک مرد خزنده شروع به تماشای او از بوته ها می کند. او احساس خطر می کند و شروع به وحشت می کند، اما او به او اطمینان می دهد و نوشیدنی به او پیشنهاد می کند. سپس به او یک دهان شهوانی می دهد و او مشتاقانه آن را می گیرد.