پس از یک پیاده روی عاشقانه، آیریس کیس مارتین اسپل دوست پسرش را با شور و شوق می بوسد. او مشتاقانه قبل از سوار شدن به او در موقعیت های مختلف، با یک دم دستی شگفت انگیز او را خوشحال می کند و به یک لعنتی مقعدی و الاغ رضایت بخش ختم می شود. نتیجه؟ یک پایان گرم و پر از تقدیر.